تبلیغات

دیکانستراکشن

دیکانستراکشن

 
دیکانستراکشن
ساختمانهایی که در حال حرکت هستند و درعین حال شکل خود را برای انطباق با تصورات انسانی تغییر می دهند; این ساختمانها جهت حرکت خورشید را تعقیب می کنند و به سمت جهت وزش باد تغییر جهت می دهند. بنابراین همساز شدن با طبیعت باعث می شود این بناها انرژی مورد نیاز خود را تأمین کنند. این نوع معماری قابلیت چرخش ۳۶۰ درجه برای ایجاد دید گسترده ای نسبت به جهان، طبیعت، آینده و زندگی دارد.
بناهای معماری دینامیک دائماً در حال تعدیل و تغییر شکل خود هستند هر طبقه به صورت مجزا در حال چرخش است و درعین حال فرم کلی بنا تغییر می کند. این رویکرد جدید، در واقع نوعی رقابت با معماری معاصر ماست که تا به حال تمام اتفاقات آن براساس قانون گرانش زمین بوده است. معماری دینامیک سمبل فلسفه جدیدی خواهد بود که سیمای شهرها و ایده زندگی ما را تغییر خواهد داد و بناها دارای بعد چهارمی به نام زمان خواهند شد. بناها شکل های صلب نخواهد داشت و شهرها بسیار سریعتر از آنچه که تصور می کنیم تغییر خواهند کرد.
این بعد چهارم تحقیقات و تلاشهای معمار ایتالیایی «دیوید فیشر» بوده است و این ایده در سطح جهانی و بین سیاستمداران و شهرداران مورد توجه بسیار قرار گرفته است. به این ترتیب نمی توان تصویر خاصی را به سایت و بنا تحمیل کرد بلکه هر بنا آزادی خود را دارد.
روشهای پیشرفته ساخت و توانایی تولید انرژی توسط خود بنا، دو ویژگی شاخص در معماری دینامیک هستند. در این روش از قطعات و واحدهای پیش ساخته با استاندارد کیفی بالا استفاده می شود و دارای تضمین صرفه جویی ۲۰ درصدی در هزینه ها است که تأثیر عظیمی در ساخت و ساز جهانی خواهد داشت. این روش نسبت به روش سنتی و متداول معماری، نیاز به نیروی کار کمتری در محل ساخت دارد و سرعت کار را بالاتر برده و هزینه ها را کاهش می دهد.
در حقیقت سه ویژگی خاص معماری دینامیک: تغیییر شکل، روشهای پیشرفته تولید صنعتی قطعات و خود کفایی بنا در تولید انرژی، می توانند مزایای بسیاری زیادی در سطح ساخت و ساز جهانی به دنبال داشته باشند. در داخل این بناها نیز از سیستم های کنترل الکتریکی و طراحی داخلی و مبلمان بسیار لوکس استفاده خواهد شد.
تأمین انرژی: برج به مثابه نیروگاه
این معماری از توربین های بادی استفاده می کند که بصورت افقی بین طبقات قرار گرفته اند و انرژی خود بنا و حتی چند ساختمان مجاور را نیز تأمین میکنند. یک برج ۵۹ طبقه ۵۸ توربین خواهد داشت و بنا تبدیل به یک مرکز تولید انرژی سبز در شهر خواهد شد و به این ترتیب مکان های بهتری را برای آینده بشر تأمین می شوند.
اولین برج دینامیک در دبی:
این بنا با فرمی متغیر قادر به تأمین نیروی الکتریکی خود خواهد بود و توربین های بادی به همراه پانل های خورشیدی با استفاده از نیروی باد و نور خورشید، بدون ایجاد هرگونه آلودگی تمام انرژی مورد نیاز را تأمین خواهند کرد که ارزش آن در سال معادل ۷ میلیون دلار خواهد بود.
هر توربین می تواند ۳/۰ مگاوات برق تولید کند. با توجه به وجود ۴ هزار ساعت بادی سالانه در دبی، توربین های استفاده شده در بنا می توانند ۱۲۰۰۰۰۰ کیلووات ساعت انرژی تولید کنند. با توجه به اینکه مصرف متوسط انرژی هر خانواده ۲۴ هزار کیلووات ساعت تخمین زده می شود هر توربین می تواند انرژی ۵۰ خانواده را تأمین کند. این برج دینامیک ۲۰۰ آپارتمان خواهد داشت که به این ترتیب ۴ توربین بادی انرژی آنها را تأمین خواهند کرد.

نحوه ساخت:
این بنا اولین ساختمان خواهد بود که به صورت کامل در کارخانه ساخته می شود. واحدها بصورت مجزا با تمام تأسیسات الکتریکی، مکانیکی، تهویه مطبوع و …در کارخانه تکمیل و ساخته می شوند و سپس روی هسته مرکزی بتنی موجود در سایت نصب می شوند.با صرفه جویی در هزینه و زمان این نحوه ساخت و اتصال پیش ساخته به هسته مرکزی، مقاومت در برابر زلزله را بسیار افزایش می دهد و تعداد نیروی کار مورد نیاز در سایت نسبت به روشهای متداول از ۲۰۰۰ نفر به ۹۰ نفر کاهش می یابد و زمان ساخت از ۳۰ ماه به ۱۸ ماه می رسد.در واقع در برج گردان، اولین آسمانخراش کارخانه ای، ۹۰ درصد کارها در کاخانه انجام می شود و روی هسته مرکزی در سایت مونتاژ می شود و هزینه تمام شده آن ۲۳ درصد کمتر از روشهای متداول امروزی ساخت و ساز در محل بنا است. و به جای ۲۰۰۰ نفر ۷۰۰ نفر در کارخانه در شرایط مطلوب کار می کنند و ۹۰ نفر هم در سایت کار مونتاژ را انجام می دهند. .................................  
             
 
              

  

          
مدرسه غیاثیه در روستای غیاثیه در ۵ کیلومتری جنوب شرقی خواف و بر سر راه تربت حیدریه در فاصله ۱۴۶ کیلومتری مشهد قرار گرفته است. این روستا زادگاه وزیر مقتدر شاهرخ، غیاث الدین پیر احمد خوافی که خواند میر او را بانی مدرسه می داند، بوده است. زمان ساخت آن بین سال های ۸۴۲ تا ۸۴۷ هجری می باشد.
این بنا توسط قوام الدین شیرازی و پسرش غیاث الدین ساخته شده است. مدرسه غیاثیه را می توان آخرین بنای با عظمت دوران تیموریان قلمداد کرد و در عین حال شاید بتوان آن را نماینده کامل معماری دوره تیموری به شمار آورد.
بنای غیاثیه دارای صحن چهار ایوانی است که اطراف آن ۳۲ حجره برای استفاده طلاب در دو طبقه ساخته شده است. در دو طرف در ورودی نیز یک مدرس و یک مسجد احداث گردیده است. اما مهمترین ویژگی این بنا استفاده گسترده از کاشی معرق جهت پوشش دیوارهاست و به این لحاظ در زمره ی شاهکارهای قرن نهم هجری است.
 
مدرسه غیاثیه در روستای غیاثیه در ۵ کیلومتری جنوب شرقی خواف و بر سر راه تربت حیدریه در فاصله ۱۴۶ کیلومتری مشهد قرار گرفته است. این روستا زادگاه وزیر مقتدر شاهرخ، غیاث الدین پیر احمد خوافی که خواند میر او را بانی مدرسه می داند، بوده است. زمان ساخت آن بین سال های ۸۴۲ تا ۸۴۷ هجری می باشد.
این بنا توسط قوام الدین شیرازی و پسرش غیاث الدین ساخته شده است. مدرسه غیاثیه را می توان آخرین بنای با عظمت دوران تیموریان قلمداد کرد و در عین حال شاید بتوان آن را نماینده کامل معماری دوره تیموری به شمار آورد.
بنای غیاثیه دارای صحن چهار ایوانی است که اطراف آن ۳۲ حجره برای استفاده طلاب در دو طبقه ساخته شده است. در دو طرف در ورودی نیز یک مدرس و یک مسجد احداث گردیده است. اما مهمترین ویژگی این بنا استفاده گسترده از کاشی معرق جهت پوشش دیوارهاست و به این لحاظ در زمره ی شاهکارهای قرن نهم هجری است.
 
مدرسه غياثيه خرگرد: تنها اثر بجا مانده از شهر خرگردقديم كه بر اساس محتوي كتيبه ها ي مدرسه به سعي((پير احمد خوافي)) وزير شاهرخ تيموري و توسط دو برادر معمار بنامهاي ((قوام الدين)) و ((غياث الدين))شيرازي بنيان گرفت.
 
در خرگرد خواف نزدیک جاده آسفالت بنایی دیده میشود که زمانی مهمترین مرکز تعلیم و تربیت بوده است .
کتیبه ی موجود این مدرسه در سال 848 به دستور خواجه غیاث الدین پیر احمد خوافی وزیر شاهرخ میرزا
بنا شده است بدین علت به غیاثیه مشهور گردید این بنا نماینده ی کامل معماری دوره تیموریان است که به
سبک اذری ساخته شده است معمار بنا استاد قوام الدین شیرازی که در حال کار روی بنا فوت کرده است
و کار نیمه تمام وی را برادرش غیاث الدین شیرازی که مجموعه گوهرشاد مشهد و هرات را نیز ساخته است
کامل کرد . مدرسه غیاثیه در دوران شکوهش از بهترین دانشگاههای اسلامی بوده است و دانشمندانی چون
ابوبکر پوشنجی خرجردی ابونصر خرجردی را پرورانده است
 
 
             
 
              
             
 
              
     لوکوربوزیه
لوکوربوزیه * 1887 : شارل ادوارژانره معروف به لوکوربوزیه در ششم اکتبر در شهر لشودفوند در شمال غربی سوئیس پا به عرصه گیتی نهاد. پدرش ساعت ساز و مادرش موسیقیدان بود. 1906. وی در دانشکده هنر پاریس دررشته مبانی هنر به تحصیل پرداخت . 1907 : آغاز کار حرفه ای ، وی همزمان با ادامه تحصیل برای تأمین مخارج زندگی در دفتر ساختمان یک مهندس فرانسوی به نام « آگوست پره » به کار پرداخت . 1910 : لوکوربوزیه پس از پایان تحصیلاتش در پاریس به آلمان سفر کرد و در آنجا دردفتر پیتر بهرنس آلمان به کار پرداخت . او در سال 1965 به خواب ابدی فرورفت . معماران تأثیر گذار * آگوست پره : یکی ازاولین پیشگامان استفاده از بتن مسلح در ساخت و ساز بود. لوکوربوزیه برای اولین بار در نزد او با بتن و چگونگی کاربرد و کارایی آن آشنا شد که این آشنایی باعث شد وی در اکثر کارهایش از بتن به عنوان سازه استفاده کند. 1952 : در مسابقات جهانی طراحی مجلس شورای اتحاد شوروی شرکت کرد و طرح وی بعنوان طرح برتر برنده شد.* همچنین او عضو انجمن بین المللی معماران مدرن بود. کارهای برجسته خانه دم اینو * مکان : فرانسه * تاریخ ساخت : 1917 – 1915 میلادی * ویژگی : برای اولین بار ازاسکلت و کنسول استفاده شد . و دیوارها دیگر نقشی در ایستایی و سازه ی ساختمان نداشته اند. فرم کلی پروژه مستطیل شکل است و کاربرد ستون های بستی برای نگهداری سقف و کف بدون اتکا به دیوارهای باربر بصورت کامل نشان می دهد. در این اثر لوکوربوزیه، معماری به اساسی ترین عوامل سازنده ی یعنی ستون ، کف و پله تجزیه شده است *ویلا سیتروئن مکان : پاریستاریخ ساخت : 1920 *ویلا فاله مکان : پاریستاریخ ساخت : 1923-1920 * خانه اوزن فانت تاریخ ساخت : 1925-1922 *ویلا ساوا مکان : پاریس تاریخ ساخت : 1931 – 1925 ویژگی : این ویلا که شاید مهمترین کار لوکوربوزیه باشد یکی از برجسته ترین کارهای اوست که می توان تمام تمام تفکرات ، اصول ، عقاید و ایده های او را در آن دید . ویلا ساوا در دل طبیعت ولی جدا از آن طراحی شده است و مانند نگین دردل طبیعت خود نمایی می کند و نظر بیننده را به خود جلب می کند درست عکس خانه ی آبشار رایت که در دل طبیعت و همگون در طبیعت اطراف خود است . *آپارتمان های مارسی مکان : مارسی تاریخ ساخت : 1952 – 1947 ویژگی : هنگامی که از او برای طراحی مجتمع مسکونی مارسی دعوت بعمل آمد لوکوربوزیه ازاین فرصت برای به ظهور رساندن ایده هایی که 25 ساله روی آن ها تفکر کرده بود ، استفاده نمود. اهالی این مجتمع این ساختمان را صرفاً خانه لوکوبوزیه می داشتند. درا ین آپارتمان ها از رنگ های تند و خالص قرمز ، زرد و سبز استفاده شده است . ولی در نما از آنها استفاده نشده است . این مجتمع برای 1600 نفر ساخته شده است . ویژگی کار او این است که در این مجتمع محلی برای زندگی اجتماعی فراهم شده است . سازه ی مجتمع از بتن مسلح است . 17 پیلوت از بتن آرمه اسکلت ساختمان را تشکیل می دهد . کف ها ، سقف ها و دیوارهای این مجتمع از سازه مستقل اند لذا عایق صوتی کامل است . نمای شمالی این مجتمع پنجره است و سه نمای دیگر بالکن هایی دارند
            
 
              
     
 
Article title:   سيماي ناساز يك برج در تقاطع دود و ويراژ
First posted:   Mon 22 Aug 2005
Description:   برج گلديس در يكي از آشفته‌ترين ميدان‌هاي تهران قرار دارد. جايي كه هرروز تركيب سرسام‌آوري از انسان، ساختمان و اتومبيل با سرود عربده و ويراژ ، در كادر نامرتبي به نام شهر تكرار مي‌ شوند
 
 
Article text:
علی احمدی پايگاه اطلاع رساني شهرسازي و معماري : http://www.uan.ir/ لابد گذرتان به آريا شهر افتاده‌است . اگر از ميدان شلوغ و پرتردد صادقيه رد شده‌ايد و انعكاس مصيبت‌بار نورخورشيد،در شيشه‌هاي برج"گلديس"چشمانتان را آزار نداده‌است، فرد خوش شانسي هستيد. اين برج كه درست نبش خيابان ستارخان واقع شده است ، مجموعه‌اي تجاري- اداري است كه در عمل دو طبقه‌ فعال و پر تردد دارد. آنچه از بيرون مشاهده مي‌شود ساختمان غول‌پيكري مركب از آلومينيوم و شيشه است كه به دليل آرايش اشكال و احجام ، و سازه‌هاي به كار رفته در آن، بين مردم منطقه به"برج فضايي" شهرت يافته‌است. برج گلديس نمايي چند وجهي دارد. اما در يك چشم‌انداز كلي استوانه اي عظيم است كه دو جفت متوازي‌الاضلاع پهناور از دو سمت به آن چسبيده‌اند و طرح مبهمي از يك موشك آماده پرتاب را تداعي مي‌كنند . در نماي بيروني اين برج، انبوهي از اشكال هندسي، مصرانه به كار رفته‌ كه همنشيني آنها منظره ميدان را از آنچه هست شلوغ‌تر نشان مي‌دهد.برج گلديس در يكي از آشفته‌ترين ميدان‌هاي شهر تهران قرار دارد. جايي كه هرروز ، تركيب سرسام‌آوري از انسان، ساختمان و اتومبيل با سرود عربده و ويراژ ، در كادر نامرتبي به نام شهر تكرار مي‌ شوند . برخي از مردم، اين برج را دوست ندارند. تعدادي هم از آن خوششان مي‌آيد. تعدادي ديگري هم از برج، مثل همه چيزهاي ديگر، نه خوششان مي‌آيد نه بدشان ! اما بر اساس يك نظرخواهي چند‌ساعته از مردم منطقه، طيف ناراضيان اين برج را زنان، رانندگان تاكسي و شاغلين حاشيه‌ ميدان، تشكيل مي دهند. زنان بيشتر از شكل خشن و مهيب اين ساختمان شكايت دارند و گه گاه آن را با سيماي عمومي منطقه سازگار نمي‌دانند . برخي ديگر از زنان با ديدن اين برج، خاطره دردناك چند مورد خودكشي از بام آن را به ياد مي‌آورند. رانندگان و مغازه‌داران اطراف، از انعكاس نور خورشيد در شيشه‌ها و نماي آلومينيومي برج ، و تابش چند برابرآن به سطح شهر به خصوص در تابستان‌ها گله مي‌كنند. تعدادي از مردم شكل نامتعارف آن را مي‌پسندند و قريب به اتفاق كاركنان داخل برج، آن را دوست دارند. برخي افراد ميانسال از شلوغي مفرط حاشيه برج و تبديل شدن آن به وعده‌گاه جوانان و محل تجمع اوباش بسيار ناراضي اند و درست به همين دليل، عده ديگري به آن علاقه خاص دارند. برج ، اصلا چيست ؟ اگر روزي به كودك خود بگوئيد تهران شهري بودكه يك شب غول تجدد را به خواب ديد و هول كرد و صبح كه بيدار شد، صورتش از تبخال‌هاي كوتاه و بلند پر شده ‌بود، مطمئن باشيد افسانه نگفته‌ايد، چرا كه يك كارشناس جدي، بيرون از اتاق خواب فرزند شما مي‌تواند اين قصه را با جزئيات كامل تفسير كند. اكنون افزون از يك دهه است كه طراحان شهري تصميم گرفته‌اند رشد افقي و عمودي تهران را با توسعه‌ ساختمان‌هاي مرتفع به توازن منطقي برسانند . اما اين توازن مقطعي، ناهمگوني‌هاي فراوان ديگري را به دنبال داشته است . كارشناسان در نقد وضعيت برج‌سازي در تهران، به چند نكته كليدي اشاره مي‌كنند .نخست آنكه ساختن برج در كوچه‌اي باريك بدون در نظر گرفتن موقعيت و همسايگيِ بنا، بي توجهي به عناصر هويت بخش، عدم تناسب با سيماي عمومي شهر و منطقه و ناديده‌گرفتن شرايط اقليمي و جغرافيايي در كاربرد سازه‌ها، و در نهايت غفلت از تاثيرات رواني قيافه ساختمان بر شهروندان، از جمله اين نكات است. مهندس مهتا ميرمقتدايي، درباره ويژگي‌ها و كاركردهاي اصلي برج در شهرهاي بزرگ مي‌گويد:برج در شهر بزرگ، قبل از هر چيز يك نشانه شهري است.برج، محلي براي تعاملات افراد با يكديگر و يك نماد مشخص براي آدرس دادن است و از پراكندگي و يكنواختي در سطح شهر جلوگيري مي‌كند اما يك برج بايد با منظره عمومي شهر و بافت آن منطقه ارتباط منطقي داشته باشد. عناصري كه در نماي برج به كار مي‌روند بايد از مشخصات صوري محل گرفته شده باشند . او مي افزايد:يكي از نقاط ضعف اساسي در مورد برج گلديس اين است‌ كه هيچ نسبتي ميان آن با سيماي‌كلي منطقه وجود ندارد . از نكات ديگري كه بايد در ساخت برج در نظر گرفت ، محل قرارگيري‌آن است.برج نبايد در كوچه‌ها و معابر تنگ ساخته شود.خوشبختانه برج گلديس از اين نظر مشكلي ندارد. شلوغي‌ به وجود آمده هم يك پيامد طبيعي است.در ميدان ونك هم اتفاق مشابهي افتاده ؛ اين منطقه پيش از ساخته شدن چند برج‌ تجاري، جمعيت معقولي داشت اما امروز آرامش خود را از دست داده است. اما مهندس اصغر ارجمند نيا درباره اين پيامد مي‌گويد: درست به اين دليل كه برج، منجر به افزايش جمعيت و شدت‌گرفتن ترافيك منطقه مي‌شود بايد پيش از ساختن آن به همه اين نكات توجه كنيم.ميدان صادقيه، جاي بسيار شلوغ و سرسام‌آوري است و برج گلديس به اين شلوغي دامن زده‌. وي همچنين مي‌گويد :سازه‌هاي به كار رفته در بنا بايد متناسب با شرايط اقليمي محل انتخاب شوند.كاربرد شيشه در اين سطح وسيع، آن هم در شهري مثل تهران كه با كمبود نور و حرارت مواجه نيست، دليلي به جز يك تقليد صرف نمي‌تواند داشته باشد. اين مصالح در سرزميني جواب مي‌دهد كه آب و هواي ابري دارد و انعكاس نور خورشيد براي مردم، نه تنها دردسر ايجاد نمي‌كند بلكه مفيد هم هست. هويت بي‌چهره مرد بلند قامتي كه رياست هيات مديره برج را برعهده دارد مي‌گويد كه نمونه اين برج را فقط يك بار در اروپا ديده‌بوده‌است. او اضافه مي‌كندكه تاپيش از ساخته شدن برج گلديس نمونه مشابه آن در ايران وجود نداشت. و اين حتما يك امتياز است . بناهاي مرتفع در طول تاريخ، متناسب با كاركردهاي خاص‌شان، جايگاهي به مراتب نمادين‌تر از ساير بناها داشته‌اند. در دوران جديد نيز بناي مرتفع، اين ويژگي را از دست نداده است .روي بناهاي نمادين‌مان چه نشانه‌اي از هويت خويش را بر جا گذاشته‌ايم؟ مهندس ميرمقتدايي درباره كاربرد عناصر هويت بخش دربناهاي شهري مي‌گويد:من شخصا با رجعت به گذشته موافق نيستم و تصور نمي‌كنم كه هر نشانه‌اي از معماري سنتي ايران مي‌تواند هويتمان را به ما برگرداند . اما اقتباس غير منطقي از معماري غرب را هم نمي‌پسندم.در مورد اينكه چه چيزهايي عناصر هويت‌بخش هستند و چگونه‌ مي‌توان معماري امروز را پلي ميان گذشته و آينده كرد، حرف‌هاي زيادي زده شده و هر كس در اين مورد نظري دارد. ولي تا امروز هيچ ضابطه و فرمول مشخصي پيدا نشده است. از مقابل اين برج سوار تاكسي ‌مي‌شويم . طولي نمي‌كشد كه به بازارچه‌ سنتي ستارخان مي‌رسيم. از دور،نماي آجري و طاق‌ضربي‌هاي به هم پيوسته قابل تشخيص اند. اينجا زير پل ستارخان است.ظاهرا شهرداري تصميم گرفته‌است در اين قسمت، مردم را دچار هويت كند. اما نكته جالب توجه اينجاست كه هيچ‌كدام از اين دو پديده مدرن و سنتي، با روح و سيماي عمومي منطقه مطابقت ندارند.آيا هويت گمشده را زير طاق ضربي چال كرده‌اند؟ و آيا با ساخت يك بناي مدرن و اروپايي در يك محله متوسط و زير متوسط، مي‌توان احساس غرور ملي و توسعه و پيشرفت را به جامعه تزريق كرد؟ علامت سوال مواظب باشيد ! جاده لغزنده‌ است. يكي مي‌گويد: روان انسان پيچيده است ، حكم صادر نكنيد. برج گلديس كه سهل است، خاطرات و تداعي‌هاي فردي مي‌توانند ، برج زهرمار را هم دلپذير و زيبا كنند و برعكس! ديگري مي‌گويد: دليل‌خودكشي‌ها، ارتفاع زياد برج است .يكي مي‌خندد ، يكي مي‌رود و خلاصه اينكه احتياط واجب آن است كه در اين زمينه تا اطلاع ثانوي، سكوت اختيار كنيم.اما ... مهندس ارجمندنيا، استاد دانشگاه، و قديمي‌ترين عضو وزارت مسكن و شهرسازي دراين‌باره با دلتنگي مي‌گويد: شايد من و شما اولين كساني هستيم كه داريم به طور جدي درباره تاثير رواني ساختمان‌ها روي شهروندان حرف مي‌زنيم. متاسفانه در ايران كسي به اين نكته توجهي نمي‌كند. سال گذشته در "ميامي" امريكا برجي را ديدم كه شبيه يك s بزرگ ساخته شده‌بود.ظاهرا هزينه زيادي هم صرف ساختن آن كرده‌بودند. من در آنجا متوجه شدم كه قرار است اين ساختمان خراب شود . فقط به اين دليل كه قيافه آن مردم را دچار اضطراب مي‌كند . مهندس ميرمقتدايي معتقد است :خنثي نبودن شكل اين برج يك امتياز است چراكه در ما عكس‌العملي را برانگيخته.مي‌توان درباره مثبت و منفي بودن اين عكس‌العمل‌ها بحث كرد.اما تنوع سليقه‌ها و علاقه‌ها را هم نبايد از ياد برد. از طرفي، چون مردم بيشتر با طبقات اول برج ارتباط برقرار مي‌كنند، طبقات بالايي را معمولا با كمي عقب‌نشيني ، نسبت به طبقات پائين‌تر مي‌سازند. رعايت اين نكته سبب مي‌شود كه ارتفاع برج چندان به چشم نيايد. برج گلديس از اين نظر بر اساس اصول صحيح ساخته شده است ممكن است شِمايي از يك موشك آماده پرتاب ، در كادر نامرتب و سراسيمه شهر ، با هيبتي كه از دور با نور فراوان در چشم شهروندان فرو مي‌رود ، بر طبق اصول معماري ساخته شده باشد. اما اين تمام ماجرا نيست . ما قضاوت نمي‌كنيم، اما احتياط مستحب اين است كه علامت سوال را بزرگ‌تر ترسيم كنيم. شايد تنها به اين دليل‌ ساده كه در اين كشور نمي‌توان راه و بيراه s ساخت و خراب كرد !       

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...