تبلیغات

فرق معماری گذشته با امروز

فرق معماری گذشته با امروز

فرق معماری گذشته و امروز :

اگر کسی از شما بپرسد فضاهای مختلف خانه ایرانی معاصر را نام ببرید گمان می کنید تعداد فضاهایی که می توانید بشمرید از تعداد انگشتان دو دست تجاوز می کند؟ به غیر از اتاق خواب و پذیرایی، هال ، نشیمن، آشپزخانه، توالت، حمام، حیاط، پاسیو و تراس چند فضای دیگر به ذهنتان می رسد که از قلم افتاده باشد. حال مجسم کنید می خواهید فضاهای یک خانه ایرانی را در کمتر از صد سال پیش بشمرید. ببینید با چه تعدد و تنوعی مواجه می شوید:دربند، سربند، هشتی، دالان، حیاط، تختگاه، ایوان، مهتابی، بهار خواب، صفه، شارمی یا شناشیر، طارمی،دودری، سه دری، پنجدری، شاه نشین، حوضخانه، شکم دریده، غلام گردش و .....این تعدد و تنوع فضاها در اغلب خانه های تاریخی ایران با اندکی تغییر دیده می شود . با این وصف روشن است که معماری ایرانی در طول زمان، نسبت با گذشته تاریخی خویش دچار گسست شده و نتوانسته ریشه های خود را حفظ کند و به زمان معاصر انتقال دهد. این مسئله ای است که مثلا در موسیقی ما اتفاق نیفتاده است. سنت موسیقایی ما موفق شده میراث گذشته خود را سینه به سینه حفظ کند و آن را به دنیای معاصر وصل کند اما این قضییه در مورد معماری اتفاق نیفتاده و متاسفانه معماری خانه ایرانی از آنچه که بوده به کلی دورافتاده است.
23 آبان ماه 83 «محمد رضا حائری» معمار و شهرساز در انجمن انسان شناسی دانشگاه تهران درباره «فضای آئینی و آئین فضا در خانه ایرانی» سخن گفت. وی استاد دانشگاه کاشان است و بیشتر تحصیلات و تحقیقات خود را با تمرکز بر معماری این شهر به انجام رسانده است. محمد رضا حائری فوق لیسانس معماری و شهرسازی خود را از دانشگاه ملی ایران گرفته است و در سال های 1368 تا 1369 به عنوان محقق مدعو از بورس دانشگاه هاروارد استفاده کرده است. وی هم اکنون سپرستی دپارتمان شهرشناسی در دفتر پژوهشهای فرهنگی را به عهده دارد و علاوه بر آن عضو هیئت مدیره شورای کتاب کودک نیز هست. در فرم مشخصات شغلی او عضویت در تعداد زیادی از انجمن ها و نشریه های مربوط به معماری نیز به چشم می خورد. حائری تا به حال تعداد زیادی کتاب و مقاله درباره معماری و موسیقی و رابطه آنها با یکدیگر تالیف کرده است. «شناخت شناسی معماری ایران»،«آیا شهرهای جدید، هم جدید هستند هم شهر» و «آوای خنیا در گنبد مینا» تعدادی از آثار او به شمار می روند. کتاب های «قنات» و «کاشان» از مجموعه «از ایران چه می دانم؟» را او نوشته است.
حائری که در میان دانشجویان و اساتید انسان شناسی، محققان و تعدادی از معماران سخن می گفت در ابتدا اعلام کرد که برای دستیابی به آنچه که آن را فضاهای آئینی در خانه های ایرانی می نامد بیش از 100 خانه را در سراسر کشور بازدید کرده است. این خانه ها در گستره مکانی ای از بوشهر تا شمال ایران و از غرب تا شرق کشور پراکنده شده بودند. وی گفت که پس از بازدید و بررسی این خانه ها به این نتیجه رسیده که در زمان گذشته یک آئین سازمان یابی فضا وجود داشته که همه آن ساختمان ها با آن اصول ساخته شده اند. این در حالی است که در دنیای امروز مسئله ای به نام الگوی بازار خودش را به فرهنگ ما تحمیل کرده است و استفاده از این الگو موجب شده که بدون در نظر گرفتن شرایط طبیعی محیط و منطقه، خانه های ایرانی در همه کشور به استفاده از یک نوع مصالح ساخته شوند. او تاکید کرد که در این برسی به این نتیجه رسیده است که در تمام این 100 خانه آیین های تدریجی گذار از فضای عمومی به فضای خصوصی رعایت شده است در حالی که این مسئله در معماری امروزه اصلا مورد توجه قرار نمی گیرد.
حائری در توضیح آنچه که آن را آیین های تدریجی گذار می نامید، خاطر نشان کرد که در خانه های قدیمی ایرانی هیچ گاه به شکل مستقیم از خیابان وارد فضای داخلی خانه نمی شویم. همیشه یک معبر که به آن دربند می گوییم، فضای حائلی بین خیابان و خانه برقرار می کند. پس از آن وارد سربند خانه می شویم. سپس به دالان یا هشتی می رسیم و بعد از آن پا به حیاط می گذاریم. فضاهایی که کمتر جنبه خصوصی دارند در مناطق ابتدایی حیاط ساخته شده اند و اطاق هایی که قلمرو خصوصی محسوب می شوند در انتهای منزل واقع شده اند. در حالی که امروزه در آپارتمان های مدرن معاصر، پنجره اطاق خواب، خصوصی ترین فضای اشخاص را هم از آنها می گیرد و تفکیک قلمرو خصوصی و عمومی از یکدیگر ممکن نیست. خانه ایرانی در گذشته تجلی دقیق امنیت بوده است در حالی که امروزه دیگر در خانه ایرانی آن امن بودن گذشته به چشم نمی خورد.
این استاد دانشگاه با نشان دادن فیلم هایی از دو خانه تاریخی کاشان، خانه سعادت و خانه فرشاد، فضاهای مختلف آن ها را به حاضران نشان داد. وی ضمن معرفی تک تک فضا هایی مانند دربند، هشتی، پنجدری و .... گفت: تمام معماری های گذشته از سه عامل تبعیت می کرده است. حریم، فضا و انرژی و تمام خانه های قدیمی هم بر اساس این سه عامل ساخته شده است. فضا عاملی در جهت تسلسل و تداوم بخش های مختلف بوده است. حریم، رابطه انسان با خودش، با دیگری و با دیگران را تعیین می کرده و انرژی عاملی بوده است برای اینکه بدانیم چگونه می توانیم انواع چیزها را در اختیار داشته باشیم.
بنا به گفته های این کارشناس، ویژگی دیگر خانه های ایرانی که با استفاده از معماری گذشته ساخته شده اند، انعطاف پذیری آنهاست. در تمام این خانه ها می توان فضا هارا با هم تلفیق کرد و با این تلفیق، فضاهای جدیدتر به دست آورد. چنانکه در گذشته، هنگام جشن یا عروسی این کار را می کردند و با الحاق فضاهای خانه به یکدیگر یک فضای خیلی بزرگ به دست می آوردند. مجموع این ویژگی ها توانایی فضاهای خانه ایرانی را نشان می دهد که امروزه دیگر از آنها نشانی نیست. در خانه فرشاد، تعدادی از فضاهای قدیمی به شکلی تغییر یافته بودند و نقش فضاهای جدیدی مثل آشپزخانه های مدرن را ایفا می کردند. علاوه بر ان در این خانه ، کولر هم کار گذاشته شده بود که مجموع این عوامل بر ویژگی انعطاف پذیری این خانه ها تاکید می کردند.
   ديروز: در چوبي با قپه هاي فلزي، كوبه هايي جداگانه براي مردان و زنان، ديوارهاي آجري، حياطي نقلي و آب و جارو شده كه شما را به ياد قصه ميهمان هاي ناخوانده مي اندازد، حوضي كوچك در وسط و باغچه هايي پر از گل هاي رنگارنگ و معطر در اطراف آن، تختي در زير درخت بيد مجنون كه قسمتي از روي حوض را پوشانده است، صداي ريزش آب بر آب از فواره وسط حوض و اتاق هايي در دور تا دور با پنجره هاي مشبك چوبي آذين شده با شيشه هاي رنگي.
    امروز: كوچه اي محصور با ديوارهاي بلند از سنگ هاي مات و براق سياه و سفيد و گاهي رنگي. سيمان و بتون، در و قاب پنجره هاي فلزي با شيشه هاي بلند يك دست و يك شكل، راه پله هاي باريك و روشن شده با نورهاي مصنوعي. هال و پذيرايي، آشپزخانه اي اپن، اتاق هايي با درهاي بسته.
    برگرديم به خانه هاي قديمي
    يكي از بارزترين ارزش هاي زندگي ايراني مهمان نوازي است. ما ايراني ها از همان ابتدا به گونه اي تربيت مي شويم كه ميهمان را دوست داشته باشيم و به او احترام بگذاريم. بسياري از ما وسايلي را تهيه و نگهداري مي كنيم كه شايد در طول سال جز براي ميهماني كه معلوم نيست كي بيايد، به آن نياز نداشته باشيم. اصلايكي از معيارهاي ما براي اين كه از كسي بخوبي ياد كنيم اين است كه مي گوييم در خانه اش باز است. اين ويژگي در گذشته هاي نه چندان دور، آن زمان كه هنوز آپارتمان نشين نشده بوديم، پر رنگ تر بود. ورودي هاي متنوع، حياط و حوض و هشتي و اتاق ها، چه بزرگ و غني و چه كوچك و فقيرانه به روي ميهمان باز بود. اما شيوه اي كه ما امروز زندگي مي كنيم، درها را به روي مردم بسته است. انسان معتقد است اگر بخواهيم اين ارزشي را كه در زندگي ايراني حاكم و در خانه اش هميشه باز بوده است را به بنيادي ترين شكل از بين ببريم نه بايد دستور صادر كنيم و نه لازم است شعر و داستان بگوييم و تلاش كنيم، بلكه بايد به او امكان تحقق پيدا كردن ندهيم و ما همين كار را داريم با معماري مان مي كنيم. دوست داريم بيشترين سطح زيربنا را داشته باشيم، اگرچه كيفيت زندگي در آن به حداقل برسد و اگرچه نتوانيم از فضاي باز و نيمه باز استفاده كنيم. حداكثر منفعت و بهره كشي را از سطح زيربنا مي كنيم حتي به قيمت از بين رفتن ارزش ها.
    احساسي كه در خانه هاي دور ساز قديمي به شما دست مي دهد را نمي توانيد حتي در شيك ترين و مجلل ترين آپارتمان هاي امروزي تجربه كنيد. ما خلقيات ايراني را با اين طراحي نامناسب براي انسان ايراني كشتيم. انساني كه كمابيش با سنت هاي ايراني آشنايي دارد و هنوز خلق و خوي آن چندان تغيير نكرده است، در اين آپارتمان ها احساس دلتنگي مي كند و احساس مي كند مشكلي دارد كه نمي داند چيست؛ اما مشكل اين است كه نمي تواند كسي را با آزادي به خانه اش راه دهد. در خانه اش باز نيست. ديگر نمي تواند ايراني باشد و بايد با پيام كوتاه و تلفن و غيره با دوستان و خويشاوندانش ارتباط برقرار كند. مكان زندگي به ما اجازه نمي دهد ايراني باشيم.
                                                                                                                                                                   
 

 آپارتمان نشيني به شكل امروزي خود در دهه سوم يا چهارم قرن بيستم و به دنبال جنگ اول و دوم جهاني كه ويراني هاي زيادي را در پي داشت، در اروپا ابداع شد. به اين دليل كه لازم بود در كشورهايي با مساحت محدود و تراكم جمعيت زياد، براي خيل عظيمي از مردم بي سر پناه خانه هاي ارزان قيمت و سريع ساخته شود، بنابراين اروپاييان خانه هاي خود را به اين شكل طراحي كردند.
    ما نيز در دانشكده هاي معماري خود بدون توجه به شرايط اقليمي و فرهنگي اين گونه معماري را آموزش داديم و كارهايي را كه آنها انجام مي دادند به عنوان سنت پذيرفتيم و همان را به مردم خود انتقال داديم. ما هم آپارتمان ساختيم و آپارتمان نشين شديم. آپارتمان نشيني براي ما كلاس و زندگي به سبك اروپايي برايمان مايه افتخار شد.
    ما هويت، فرهنگ و آداب و رسوم خود را فراموش كرديم، فراموش كرديم شكل زندگي اي كه پدران ما در طول چندين هزار سال طراحي كرده بودند براي اين بود كه ايراني بتواند ايراني باقي بماند. معماري مدرن با آوردن معيارهاي خاص خود ابزاري شد براي اين كه انسان ايراني از ارزش هاي خود فاصله بگيرد. ديگر در خانه اش به روي همه باز نباشد، ديگر همسايه ها روزها و هفته ها چشم در چشم يكديگر نشوند و حالي از يكديگر نپرسند. از راه پله ها آهسته برويد و بياييد، مبادا كسي شما را ببيند. نتيجه اين شد كه ما انسان ايراني را از ايراني بودن خود دور كرديم.
    امروز، بويژه در شهر هاي بزرگ، چاره اي نداريم جز اين كه زندگي در قوطي كبريت هايي به نام آپارتمان را كه ديگر به جاي نقش مسكن (بخوانيد محل آرامش و سكونت) نقش مسكن (بخوانيد دارويي براي فرونشاندن موقتي درد) و هتل و خوابگاه را براي خانواده ها بازي مي كنند بپذيريم. اما تغيير شكل خانه هاي نقلي و حياط دار قديمي به آپارتمان هاي امروزي تنها به شكل و شمايل خلاصه نمي شود، بلكه نوعي تغيير در جهان بيني نيز در وراي آن نهفته است: تبديل جهان بيني سنتي به مدرن.
   
    بي خانمان هاي مدرن
    «سنت مسير مطلوب را براي انسان مشخص مي كند. سنت يك امر زنده است، نه صرفا يك قالب خشك كه مخصوص گذشته باشد. سنت مبتني بر قوانين تكويني جهان است و معماري سنتي چون با اصول تكويني زندگي انسان در پيوند است، همواره زندگي روزمره انسان را تقويت مي كند و به سمت امر مطلوب پيش مي رود.» اينها را مهندس محمدرضا رحيم زاده در تعريف خود از سنت مي گويد و ادامه مي دهد: «معماري سنتي اگر چه در صورت ظاهر و در شكل متجلي است، اما تنها در ظاهر خلاصه نمي شود. بايد به معماري سنتي از ديدگاهي عميق تر و در سطح جهان بيني و اعتقاد نگاه كرد.»
    سنت نوعي معرفت است كه درون انسان رخ مي دهد و در سرزمين هاي مختلف به شكل هاي مختلف بروز مي كند. لذا مي بينيم انسان ها در گوشه و كنار جهان آداب و رسوم مخصوص و متفاوتي دارند. حقيقت تمام اين سنت ها يكي است، اما بروز آن در انسان ها متفاوت است.
    اما تفكر مدرن معرفت را علم، يعني مجموعه اي منظم از آگاهي ها مي داند. اين آگاهي ها ماهيتا خود را از قيود زماني و مكاني خارج مي كنند. بنابراين فرق نمي كند شما شرقي باشيد يا غربي. هر جا باشيد، اصول علمي براي شما يكسان است و شيوه زندگي و اصول معماري كه بر اساس آنها تنظيم شده باشد، همه جا يك شكل خواهد بود. در تفكر مدرن و علمي، ديگر پيشينه تاريخي و موقعيت جغرافيايي اهميت چنداني ندارد و لذا استاديار دانشكده معماري و شهرسازي دانشگاه شهيد بهشتي معماري مدرن را ابزاري مي داند براي اين كه انسان امروز با وجود مجهزترين، پيشرفته ترين و كارآمدترين شكل سرپناهي كه دارد، بي خانمان باشد، به اين دليل كه از جايگاه وجودي خود به علت مباني تفكر مدرن اخراج شده و جايگاهي پيدا نكرده است. زيرا در معماري مدرن عملايكي از وابستگي هاي انسان يعني وابستگي به تاريخ و جغرافيا از او گرفته مي شود و لذا مردم كم كم پيوند خود را با سرزمين و گذشته خود از دست مي دهند. نتيجه گسسته شدن اين پيوندها چيزي است كه اين روزها زياد مي شنويم: بي هويتي نسل ها.
    وقتي انسان از سنتي بودن خود فاصله گرفت و تفكر مدرن را پذيرفت، خود را محور جهان تصور و سعي كرد جهان و هر آنچه در آن است را به شكلي كه امروز مي خواهد تغيير دهد. براي اين كار ابزارهاي لازم را ساخت و تلاش كرد آنقدر قدرتمند شود تا بتواند تفاوت هاي ناشي از تغييرات محيطي را از ميان ببرد.
    در نتيجه آموزش هاي قطعي تفكر مدرن، انسان اصول و آموزش هايي را فرا گرفت كه با ماهيت او سازگاري نداشت. در دوره پست مدرن انسان متوجه شد مسيري كه در حدود 300 سال طي كرده شكست هاي بنيادي در جنبه هاي مختلف زندگي او و از جمله معماري و شهرسازي ايجاد كرده است. نتيجه تفكر مدرن اين بود كه پيوندهاي انسان با جهان و با طبيعت درون و بيرون از بين رفته و به موجودي تبديل شد كه نه خود را مي شناسد و نه جايگاه خود و نه طبيعت را. ارمغان جدايي انسان از تاريخ و طبيعت چيزي نبود جز سرگشتگي و نابساماني انسان امروز؛ لذا يك بار ديگر هويت، تاريخ و فرهنگ هاي مختلف انساني مورد توجه قرار گرفت.
   
    بازگشت به خويشتن
    اگر كسي يكي از غزليات حافظ و سعدي، يا يكي از مثنوي هاي بلند مولانا را براي شما بخواند، چه حس و حالي به شما دست خواهد داد؟ البته بگذريد از اجراي بعضي مجريان كه حتي شعر معمولي را هم بسختي روخواني مي كنند و تن شاعر بيچاره را در قبر به لرزه مي اندازند. وقتي كسي شعري را بدرستي براي شما بازخواني مي كند، گويا تمام حس و حال شاعر گرانمايه به شما منتقل مي شود. در اين حالت فرق نمي كند چقدر مدرن و متجدد باشيد يا در كجاي اين عالم زندگي كنيد، مهم اين است كه يك بار ديگر ايراني مي شويد. با شنيدن شاهنامه تمام غرور ملي خود را باز مي يابيد و هر كجاي اين عالم كه باشيد هواي ميهن به سرتان خواهد زد.
    مهندس رحيم زاده اميدوار است مسير تازه اي در روند آموزش هاي دانشكده هاي معماري ايجاد شده و به دنبال آن وارد زندگي مردم شود و مردم اين آشنايي و تشنگي را براي سنت هايي كه در قالب معماري آشكار مي شود پيدا كنند كه براي آنها ارزش قائل شوند و در مواجهه با هر يك از آثار معماري سنتي همانند شنيدن شعر حافظ و سعدي دلشان بلرزد و ايراني شوند.
    اما چاره اين كار آنچنان كه اين روزها زياد مي شنويم، در فرهنگ سازي و هويت سازي نيست، بلكه كاري كه بايد انجام داد هويت يابي است. انسان مي گويد: ما بايد به بنيادهاي زندگي انسان رجوع و در آنجا به كند و كاو بپردازيم تا هويت انسان ايراني را درون زندگي انسان ايراني دوباره بيابيم، نه اين كه براي او هويت بسازيم و به شكل آيين نامه و دستورالعمل به او ابلاغ كنيم، چون به اين ترتيب فقط اجازه خواهيم داد اين را براي خود يك محدوديت تازه تصور كند و از آن گريزان باشد.
    در عالم سنتي هويت و فرهنگ معناي حقيقي دارند. وقتي انسان به ريشه هاي خود برگشت، هويت خود به خود متجلي مي شود. بنابراين ما بايد به جاي هويت سازي به دنبال هويت يابي باشيم و هويت خود را با رجوع دوباره به ارزش ها و تعمق در ريشه هاي خود پيدا كنيم. اگر سنت را به درستي عرضه كنيم و معناي عميق آن را بشناسيم و با آن روبه رو شويم مي بينيم ما را در زندگي هدايت مي كند؛ چون با طبيعت ما در پيوند است و سازگاري دارد و مي تواند زندگي آينده ما را بهتر، زيباتر و خوشايندتر كند. انسان ايراني اگر اين ارزش ها را پيدا كند، به اين دليل كه شكل زندگي سنتي در معماري سنتي تجلي پيدا مي كند، خود به خود به اين سبك از معماري رو مي آورد.
   
    هواپيما و اينترنت يا اسب و چاپار
    دنياي امروز دنياي سرعت و فناوري است. به هر طرف كه نگاه مي كنيم ردپايي از فناوري را مي بينيم. از طرف ديگر، امروز ما بخوبي با عوارض تفكر مدرن آشناييم. سوراخ شدن لايه ازن، گرم شدن كره زمين، پريشاني، نااميدي، ترس و اضطراب دائمي بشر و بيماري هايي كه هيچ گاه سابقه نداشته اند، همه رهاورد اين نوع تفكر است. تفكر مدرن حدود 300سال پيش خود را به عنوان يك مطلوب براي انسان عرضه كرد و امروز در كنار تمام مواهب خود اين نگراني را نيز به ارمغان آورده است كه آيا كره زمين باز هم قابل سكونت خواهد بود؟ با همه اينها در عصر هواپيماهاي غول پيكر و اينترنت و ماهواره انتظار نداريم بشر يك بار ديگر با اسب و درشكه راه بپيمايد و يا براي رساندن پيغام ها و نامه هاي خود از چاپارخانه ها مدد بجويد؛ لذا فكر مي كنيم اگر سنت بخواهد دوباره بازگردد دچار مشكل مي شويم. اما انسان معتقد است: ما بايد اين پرسش را دوباره مطرح كنيم كه مطلوب انسان چيست و چگونه بايد به سمت اين مطلوب حركت كند و مي گويد: اگر سنت را به معني قالب خشك و متحجر مربوط به گذشته نگيريم و اگر در چارچوب تفكر سنتي به اين پرسش و ساير مسائل زندگي انسان عملاپاسخ دهيم، يك زندگي مدرن به معني تازه خواهد شد كه همين امروز هم مي تواند وجود داشته باشد و ديگر متعجب نمي شويم. كما اين كه مي بينيم در روستاهاي دوردست و در كوير خراسان بعضي از روستاييان شعرهايي در رديف شعر قدما مي گويند و در عين حال از بسياري از امكانات مدرن امروزي استفاده مي كنند. تا زماني كه امكانات نوين امروزي وارد خطوط قرمز سنت نشوند، مشكلي پيش نمي آيد. سنت به شيوه هاي جديد زندگي بسيار منعطف و حتي خيلي متنوع تر از چيزي است كه ما در تفكر مدرن تصور مي كنيم. به اين دليل كه برخلاف تفكر مدرن، سنت ذاتا ذهني نيست و با جهان در پيوند است و چون در جهان هيچ دو ذره اي كاملاشبيه هم نيستند بنابراين سنت بسيار متنوع تر است و شيوه هاي زندگي سنتي متنوع تر از شيوه هاي زندگي مدرن خواهد بود. علت اين است كه مبتني بر واقعيت ملموس است اما تفكر مدرن مبتني بر واقعيت ذهني است. اما مشكل اينجاست كساني كه پيام آور سنت هستند سطح عاميانه اي از آن را عرضه مي كنند. توجه به مدارک و مستندات گوناگون از معماري و شهرسازي در ايران هر يک از شهرها ويژگي خاصي دارند و مجموعه ساخت وسازها و معماري از نظر عملکرد و کاربرد مصالح و نوع فرم و شکل، تحت تاثير آب و هواي مختلف است. در استان مازندران به خاطر سکون هوا و رطوبت بالا نياز است که خانه ها از چهار طرف فضاي باز و پنجره و ايوان داشته باشند. با پذيرش اين مطلب که معماري بافت قديم هويت يک شهر را در ايران نشان مي دهد، سالها است اين مقوله در مازندران مورد غفلت قرار گرفته و به جاي آن سبک مدرن و آپارتمان سازي مطرح شده است. خانه هاي قديمي با سقف هاي سفالي و پنجره هاي رنگي، نورگير ارسي با طاق هاي پنج دري جاي خود را به آپارتمان هايي که بيشتر به قوطي کبريت شبيه هستند داده است. افزايش جمعيت و ازدياد تمايل به شهرنشيني باعث توسعه بافت شهري شده و اين توسعه موجب از بين رفتن بسياري از زمين هاي کشاورزي و جنگلي شده که در آينده نه چندان دور خطرات زيست محيطي جبران ناپذيري را در اين استان به وجود خواهد آورد. کوچک بودن وسعت و ابعاد واحدهاي آپارتماني و نبود فضاي مناسب براي بازي کودکان و استراحت خانواده و اختلاف نظر در بين همسايه ها از عوامل بسيار مهم به وجود آمدن ناملايمات روحي و رواني در افراد است و همچنين ساخت آپارتمان در محله هايي که هنوز بافت قديمي خود را حفظ کرده اند باعث شده تا چهره زشتي در شهر به وجود آيد. علي جان حسني، يک جامعه شناس اصلي ترين فايده آپارتمان سازي را جلوگيري از به هدر رفتن زمين هاي زراعي دانست و گفت: اگر آپارتمان سازي ادامه نداشت، زمين هاي زراعي بسيار زيادي را از دست مي داديم. وي افزود: اين امر از لحاظ اقتصادي و خدماتي براي جامعه بسيار مفيد است و ما با تخريب خانه هاي فرسوده مي توانيم آپارتمان ها را جايگزين آن کرده و از به هدر رفتن زمين هاي کشاورزي بيشتر جلوگيري کنيم. حسني به معضلات آپارتمان نشيني نيز اشاره کرد و گفت: آپارتمان سازي افراد را منزوي و گوشه گير کرده و موجب رواج فردگرايي در جامعه مي شود. وي با بيان اين که نماي بسياري از ساختمان هاي ساخته شده در استان سرد و بي روح است گفت: در حال حاضر شاهد معماري چشم نوازي در استان نيستيم و شايد تنها دليل آن اين است که معماري به سمت تجاري شدن هدايت شده است. حسني اظهار کرد: سازندگان ميل چنداني براي روح بخشي به نماي ساختمان ها ندارند در صورتيکه تمامي نماهاي ساختمان بر ذهن و روح افراد تاثيرگذار است. وي تاکيد کرد: سرمايه مازندران آپارتمان نيست بلکه زمين هاي حاصلخيز است و نبايد به سمتي برويم که زمين هاي زراعي فداي آپارتمان سازي شود. عباسعلي شاهرودي، عضو هيات علمي دانشکده معماري نيز در گفت وگو با ايسنا اظهار کرد: اين استان فاقد آثار معماري معاصر است و بناهايي که براساس يک فرايند صحيح و درست و کامل به وجود آمده باشد را نمي توان يک اثر معماري دانست. وي علت عمده کمبود آثار معماري را فاصله گرفتن با مختصات معماري گذشته دانست و افزود: وارد کردن يکسري از برنامه هاي جديد در ساختمان سازي استان نقش معمار را از صفحه طراحي آثار ساختماني حذف کرده است. شاهرودي به نياز فعلي جامعه به مسکن و کمبود معمار در استان اشاره کردو گفت: فقدان مسکن و نياز جامعه امروز باعث شد تا ساختمان سازي توسط افرادي انجام شود که از حداقل دانش معماري هم برخوردار نيستند.وي با اشاره به اين که يک اثر معماري داراي ويژگي هاي خاصي است گفت: در يک بنا بايد به معيارهاي هنري، پيام و يا محتواي خاصي که ناشي از فرهنگ و اعتقادات يک قوم است توجه کرد. همچنين تورج ناييج پور، رئيس سازمان نظام مهندسي استان مازندران بزرگترين مشکل اين سازمان را عدم تناسب تعداد مهندسين در بخش هاي مختلف عنوان کرد و گفت: با آمار به دست آمده تعداد مهندسين معمار در کل استان يک و شش دهم مهندسين عمران است. وي با بيان اين که هر مهندسي از ظرفيت خاصي برخوردار است افزود: مهندسين پايه سه هشت هزار متر، پايه دو 12 هزار متر و پايه يک 16 هزار متر اجازه کار دارند. ناييج پور با اشاره به اينکه مازندران داراي 139 مهندس معمار است گفت:در صورتي که در همين استان 2 هزار و 395 مهندس عمران وجود دارد که 18 برابر بيشتر از مهندسين معمار است. وي با اشاره به اين که در خيلي از شهرهاي استان مهندس معمار وجود ندارد گفت: براساس آخرين آمار موجود بابل 22، بابلسر 7، تنکابن 6، بهشهر 8، چالوس 6 و اميرکلا و رويان و جويبار فاقد مهندس معمار هستند. ناييج پور با بيان اينکه در ساري 47 مهندس معمار وجود دارد افزود: اين آمار قابل توجهي است و تا جايي که امکان دارد آن را در پايه يک نگاه خواهيم داشت. وي تنها دليل باز ماندن طرح ها را کمبود مهندس معمار در استان مطرح کرد و گفت: در گروه بندي خاص ساختماني، ساختمان هاي پايين هزار متر را غير معمار هم مي توانند انجام دهند و با توجه به کمبود معمار فقط پروژه هاي بالاي هزار متر را بايد مهندسين معمار انجام دهند. وي به پروژه يک ميليون متر مربعي که پروانه آن سال گذشته در آمل صادر شده است اشاره کرد و گفت: آمل داراي 8 مهندس معمار است که هر کدام از آنها بايد 125 هزار متر از پروژه را انجام دهند که ميانگين هر پروژه 800 تا 100 متر است يعني يک معمار بايد 125 پروژه را طراحي و تکميل کند که اين کار شدني نيست.رئيس سازمان نظام مهندسي تصريح کرد: سازمان نظام مهندسي دنبال تخصصي کردن کار است و براي اجراي اين امر به يکسري از امکانات احتياج است. ناييج پور با بيان اينکه مسئولين و مردم در خصوص طراحي شهر کم کاري کرده اند گفت: در بخش معماري هر کسي سليقه خود را تحميل کرده است سقف ها و نقارهايي که جنبه مذهبي و ملي و منطقه اي داشتند و نماد بسيار خوبي براي معماري مازندران بود را متاسفانه از دست داده ايم و چهره ناهمگوني را براي استان خود به وجود آورده ايم. وي با اشاره به اينکه سازمان نام مهندسي يک مجموعه کاملا حرفه اي است گفت: اين سازمان بنا دارد کمک کند تا شهرها به بهترين نحو ساخته شوند. رئيس سازمان نظام مهندسي به موانع و کمبودهاي موجود اشاره کرد و گفت: ناهماهنگي در دستگاه هاي اجرايي و نبود کارگر فني ماهر و مصالح غير استاندارد از مشکلات موجود در اين بخش است.


پاسخ دهید

1 نظر

Ashleigh  ۱۳۹۶/۰۶/۱۶ - ۰۳:۵۶:۳۷

I visited several web sites however the audio feature for audio songs existing at this web page is actually excellent.